
فاکتورهای ارزش گذاری استارتاپ ها
موضوع ارزش گذاری استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا از جمله بحثهای چالشبرانگیز و مهم در اکوسیستم استارتاپی است که افراد زیادی را مثل سرمایه گذاران، شتابدهنده ها و بنیان گذران استارتاپها را درگیر خود کرده است در دیجیتالیا برای شما توضیح میدهیم .
استارتاپها یا شرکت نوپا معمولا به کسب و کاری گفته میشود که به تازگی و با استفاده از راهحلهای خلاقانه روشی نوین را برای حل نیاز بازار ارائه داده است. ویژگی بارز اکثر استارتاپها استفاده از تکنولوژی و فضای اینترنت و نیز ریسکپذیری بالای آن است زیرا تضمینی برای مشارکت در بازارکار وجود ندارد.
در ادامه با ۵ روش متداول از فاکتورهای ارزشگذاری استارتاپها آشنا میشویم.
فاکتورهای ارزشگذاری استارتاپها
از طریق فاکتورهای ارزشگذاری استارتاپها میتوان ارزش یک استارتاپ را بدست آورد. با توجه به اینکه ارزشگذاریها متفاوت است، نتایج نیز متفاوت می باشد. بنابراین ارزشگذاری یک استارتاپ نیازمند دانش، تخصص و تجربه برای در نظر گرفتن تمام جنبههای درونی استارتاپ، حوزه فعالیت آن، وضعیت کلان اقتصادی و … است.
۱. ارزشگذاری کارت امتیازدهی
این روش، روشی مقایسهایست که توسط بیل پین طراحی شده است. برای یافتن ارزش استارتاپهای فعال در مراحل اولیه، بهتر است از این روش استفاده شود. در این روش هر استارتاپ بر اساس ۷ عامل اصلی که هر یک وزن مشخصی دارند ارزیابی شده و به هر عامل امتیازی تعلق میگیرد. این عوامل به همراه وزن پیشنهادی هر یک به صورت زیر است:
توانایی مدیریت: وزن ۳۰%
اندازه فرصت: وزن ۲۵%
محصول/ خدمات: وزن ۱۵%
میزان رقابتی بودن محیط: وزن ۱۰%
کانالهای فروش و بازاریابی: وزن ۱۰%
نیاز به جذب سرمایه بیشتر: وزن ۵%
و عوامل دیگری مثل بازخورد مشتریان: وزن ۵%
۲. روش مجموع عوامل ریسک
روش مجموع عوامل ریسک توسط سرمایهگذاران فرشتهخو در «اوهایو» ایجاد شده است. این مجموعه پیش درامد استارتاپ را محاسبه و ارائه میدهند. این موضوع برای سرمایهگذاران بسیار مفید میباشد. نکته قابل توجه اینجاست که این روش، سرمایهگذاران را مجبور میکند تا در مورد انواع مختلف ریسکهایی که با آن مواجه هستند، فکر کنند و به خروجی سودآور برسند. البته که اغلب، بزرگترین ریسک استارتاپها، ریسک مدیریت است. این روش نه تنها میزان ریسک مدیریت را مورد توجه قرار میدهد، بلکه باعث میشود کاربر به ارزیابی انواع دیگر ریسکها نیز بپردازد.
این ریسکها عبارتاند از:
ریسک مدیریتی
ریسک اقتصادی
ریسک قانونی
ریسک اندازه بازار
ریسک نمونه اولیه محصول
ریسک خروج سرمایهگذار
ریسک شدت رقابت
ریسک مقیاسپذیری
ریسک مدل درآمدی
ریسک وجود نمونههای مشابه خارجی
۳. روش معاملات مشابه فاکتورهای ارزشگذاری استارتاپها
ابتدا شاخصی برای ارزش استارتاپ خود انتخاب کنید. این شاخص بسته به استارتاپی که در آن فعالیت میکنید و این در دسته بندی به چه صنعتی مربوط است، میتواند متفاوت باشد. شاخص هایی از قبیل: درآمد ماهیانه، تعداد منابع انسانی (موقت)، تعداد دفاتر فروش (خردهفروشی)، ثبت اختراع و کاربران فعال هفتگی از این موارد هستند. هرچند شاخصهایی همچون فروش، سود ناخالص و … بیشتر متداول هستند.
روش معاملات مشابه در مراحل شروع و پس از درآمدزایی استارتاپ بهکار میآید.
۴. فاکتور ارزش دفتری
ارزش دفتری به ارزش خالص شرکت یعنی داراییهای ملموس و بخش سختافزاری استارتاپ، اشاره میکند.
یکی از سادهترین روشهای ارزشگذاری، ارزش دفتری تلقی میشود. یکی از ایراداتی که در خصوص استفاده از ارزش دفتری برای ارزشگذاری مطرح میشود این است که بر مبنای معادله حسابداری بوده و ثابت است درنتیجه عوامل تأثیرگذار همانند تورم و نوسانات نرخ بهره که در ارزشیابی صحیح یک دارایی مؤثر هستند، در نظر گرفته نمیشود. این عوامل سبب ایجاد فاصله بین ارزش دفتری و ارزش واقعی دارایی میشود.
بعضی از تحلیلگران که از ارزش دفتری برای ارزشگذاری شرکتها استفاده میکنند، علاوه بر ارزش داراییهای فیزیکی، ارزش داراییهای نامشهود را برآورده نموده و در محاسبهشان در نظر میگیرند.
این روش برای شرکت هایی که به ارزش های مشهود توجه دارند، حائز اهمیت است. البته امروزه بسیاری از کسبوکارها بر داراییهای نامشهودی همچون: فناوریهای زیستی، پایگاه داده و توسعه نرمافزار توجه میکنند.
۵. ارزشگذاری سرمایهگذار خطرپذیر
روش سرمایهگذار خطرپذیر از دیدگاه سرمایهگذار به مسائل نگاه میکند. از این فاکتور هنگام شروع و قبل از درآمدزایی استارتاپ استفاده میشود. سرمایهگذار همیشه بهدنبال بازده خاصی در سرمایهگذاری است که میتواند تا ۲۰ برابر سرمایهگذاری اولیه هم باشد. علاوه بر این، با توجه به استانداردهای صنعت، سرمایهگذار فکر میکند که استارتاپتاپ میتواند بعد از ۸ سال تا ۱۰۰ میلیون دلار فروخته شود. از این رو سرمایهگذار میتواند به راحتی حداکثر قیمت را تعیین کند.